نفس من وبابا به دنیای ما خوش آمدی
قند عسلم سلام عزیزم حتما من را می بخشی که انقدر با تاخیر سر به وبلاگت زدم علتش هم این بود که شما گل پسر تقریبا تمام وقت من را در روز پر می کنی وجایی برای کارهای دیگه نمی گذاری بگذریم دلم می خواد از کارات توی این مدت بگم از اینکه به قول مامان جون خدا به ما نور داده بگم صدرای عزیزم از همون لحظه ای که توی اتاق عمل صدای گریه قشنگت را شنیدم وبعد خانم دکتر چهره زیبای تو را بهم نشون داد فقط می تونم بگم عاشقت شدم وبا اشک فراوان خدا راشکر کردم (بعدا خاطره زایمانم را اینجا می نویسم )عزیزم همه با تمام وجود از امدنت خوشحال شدن تو از همون روزهای اول برخلاف خیلی از نوزادان خیلی کامل چشمهای قشنگ وبراقت را باز می کردی و دنیای اطر...
نویسنده :
sara jafari
11:08